که باشم من؟
مرا از من خبر کن .
چه معنی دارد اندرخود سفر کن .
اگر کردی سؤال ازمن که من چیست؟!
مرا از من خبر کن تا که من کیست .
من کیستم؟!
شاید بارها به پاسخ های این سؤال فکر کرده اید; اما ذهن شما به دشواری و سختی، پاسخ قانع کننده ای را پیدا کرده است و حق شماست که هویت فردی خودتان را بشناسید و خودشناسی کنید و بپرسید که کیستید و چه نقشی دارید؟!
هویت همان حقیقت شخص است .
آیا می دانید که شناخت آدم از شخصیت خودش مثل یک منشور کثیرالاضلاع است که شامل جلوه های متعددی است؟ شناخت توانایی ها، قابلیت ها و استعدادهای درونی اگر برای هر انسانی حاصل شود، راهنمای مطمئن و قابل اعتمادی برای جهت گیری در زندگی افراد خواهد بود و زمینه ساز اعتماد به نقش خودتان می شود .
شناخت و معرفت نسبت به ویژگی های رشد و تحول و یا به عبارت ساده تر، خصائص فیزیکی انسان، از مهمترین جنبه های خودشناسی است . همان طور که که شناخت نسبت به نیازهای اساسی و روانی کمک خواهد کرد، نیازهای انسان شامل نیازهای اولیه و ثانویه هستند . یک سری نیازهای زیستی مانند نیاز به آب و غذا و هوا و برخی نیازهای غریزی مشترک با جوان در انسان هست و برخی نیازهای ثانویه مثل نیاز به ایمنی، امنیت خاطر، نیاز به ابراز وجود و داد و ستد و معناجویی و تعلق و وابستگی هم در انسان هاست که در نهایت نیاز به «خود شکوفایی » یا «تحقق خویشتن » می شود . اگر این نیازها در انسان به خوبی تامین شود، علاوه بر آرامش درونی، حتی اطمینان به دیگران را نیز رشد می دهد و رویکرد مثبتی نسبت به دنیا در آدمی ایجاد می کند . باید دانست در یک مرحله از خودشناسی انسان نیاز بیشتری به جرات و توانایی روحی دارد، تا در پرتو آن بتواند بر ضعف های درونی غلبه کند و آن ایجاد شناخت و معرفت نسبت به ضعف ها، توانایی ها و محدودیت های وجود خودش است .
قطعا شما هم می دانید که خودشناسی سودمندترین نوع شناخت است و یکی از وجوه مفید آن شناخت، این است که نگرش آدمی را نسبت به پدیده های جهان هستی، انسان ها و خالق جهان مشمول کند و یا به عبارت دیگر شناخت انفسی (دنیای درون) حتی و زمینه ای برای شناخت آفاقی (جهان برون) است .
شناخت قدرت ها و ضعف های آدمی نیز تاثیر عمل خودشناختی است . اگر انسان سطح انتظارات از خودش را به حد متعادل برساند و تعادل منظمی بین انتظارات و توانایی های خود کند، آرامش خاطر بر او مستولی خواهد شد .
حتما می دانید افرادی هستند که از خودشان بیش از اندازه انتظار دارند و این انتظارات افراطی معمولا برآورده نمی شود: مثلا به شدت خود را مورد سرزنش و ملامت قرار می دهند و دریچه نیروی درونی خویش را کاهش می دهند و زمینه اولیه را برای ابتلا به مشکلات عصبی و روحی فراهم می کنند . پس شما هم به این نتیجه رسیده اید که داشتن انتظارات متعادل از خود از آثار منطقی و معقول «خودشناسی » است و سازگار شخصی و با خویشتن را به ارمغان می آورد نتیجه این سازگاری با خویش، به سازگاری اجتماعی است .
از نگاه دیگر، خودشناسی مقدمه ای برای «خداشناسی » است . شناخت واقعی خویش، زمینه توجه به خالق را فراهم می کند . در نهایت فایده عملی خودشناسی، احیا و نوسازی خویشتن است .
پس اگر دوست دارید در آغاز نوجوانی و جوانی در وادی «خودشناسی » قدم بر دارید، جای شکر دارد و باید بگویم چنین گرایشی را سرآغاز کمال پیشرفت روحی و فکری خود بدانید .
فکر می کنید چقدر به این سؤالات می توانید پاسخ دهید؟!
چه جنبه خوب و سازنده ای در شخصیت شما وجود دارد؟!
آیا توانسته اید جنبه های مورد نظر را پرورش بدهید و به تقویت و توسعه آن ها اقدام کنید؟!
چقدر از جنبه های منفی خودتان خبر دارید و آیا شجاعت و شهادت روحی را برای پذیرفتن آن ها دارید؟! شاید سؤال های زیاد دیگری هم در این زمینه در ذهن شما باشد . پس بیایید و منصفانه به این سؤالات پاسخ دهید واین نکته یادتان نرود که: «آن هایی که در زندگی هدفی را فراروی خودشان قرار داده اند، هرگز در طوفان های زندگی غرق نمی شوند .»