متأسفانه دروغگویی در میان ما رواج بسیاری دارد. از لحاظ شرعی در برخی موارد دروغگویی مجاز شمرده شده است اما این موارد در زندگی ما اغلب رخ نمی دهند و معمولا ما مجوز شرعی برای دروغ نداریم؛ لذا بهتر است با رعایت بعضی نکات خود را از گرفتاری در دروغ نجات دهیم. این نکات عبارتند از دوری از پرحرفی، تقویت مهارتهای ادبی، تقویت شهامت و مسئولیت پذیری و رتبه بندی اطلاعات.
شکی نداریم که دروغگویی اخلاقی ناپسند است، اما چگونه ممکن می شود که گناهی به این بزرگی در جامعه ما رواج دارد. مگر نه این است که فطرت ما توحیدی است و دروغگویی باعث آشفتگی ذهنی و روانی ما می شود؟
در ادبیات ما هم نکات فراوانی درباره مذمت دروغ آمده که برخی از آنها در قالب ضرب المثل به ما رسیده است. بعضی از آنها عبارتند از:
دروغم چیه؟!
دروغ مالیات ندارد!
دروغ شاخ و دم ندارد!
دروغ گو آنقدر دروغ می گوید که خودش هم باورش می شود!
دروغ گو حافظه ندارد!
دروغ مایه دردسر است!
ندهد چهره دروغ فروغ!
دروغگو ته چاه است!
آدم دروغ گو کلاهش سوراخ است!
زبانی که باشد بریده به جای از آن به باشد دروغ آزمای!
دروغ گو همیشه دروغ شنو داشته!
دروغ گو زود مچش باز می شه!
دورغگو خود خود را رسوا می کند!
دروغ را مثل بچه قنداق می کند می گذارد بغل آدم!
دروغ گو دور را نزدیک و نزدیک را دور می کند!
چوپان دروغگو!
هر که دروغ گوید اول به خودش ضرر می زند!
دروغگو دشمن خداست!
بجز این موارد، ضرب المثل هایی هم هست که دروغ را گاهی لازم و بهتر از راستگویی دانسته است مثلا:
دروغ مصلحتی جایز است.
دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز.
حال به منابع دینی رجوع می کنیم تا ببینیم آیا از لحاظ شرعی مواردی هست که دروغ در آن جایز باشد؟ آیا ممکن است در جایی دروغ گفتن بهتر از راست گفتن باشد؟ در کتاب های اخلاقی به مواردی اشاره شده است که از نظر شرعی دروغ اشکالی ندارد. دو مورد مهم آن عبارتست از:
اول- در جایی که اگر مرتکب دروغ مرتکب نشود مفسده بر آن مترتب شود یا ضرری به خود برسد یا باعث قتل مسلمانی یا بر باد رفتن آبرو یا مال محترم مسلمانی شود که در این صورت دروغ جایز بلکه واجب است.
دوم- برای آشتی دادن میان دو نفر که بینشان کدورتی پیش آمده است جایز است از زبان هر یک به دیگری دروغی گفته شود تا اختلافشان برطرف شود و همچنین هرگاه از خود شخصی سخنی سرزده باشد.
یعنی اگر مسأله مهمی مثل جان یا مال مهم یا آبروی یک مسلمان و یا ضرر مهم و قابل اعتنایی در میان باشد و چاره ای جز دروغ وجود نداشته باشد، جایز هستیم دروغ بگوییم.
خیلی اوقات، دروغ ها مجوز شرعی ندارد و تنها از ترس ها یا خیالات موهوم سرچشمه گرفته است. مثال ساده آن، "تعارف کردن ها"ست که در فرهنگ ما بسیار رایج است. خیلی از تعارف کردن های ما دروغین است و خیلی از جواب های "بلی" یا "نخیر" ما به آنها هم دروغین است.
حال سوالی مطرح می شود: آیا دروغ های ما هم به ضرورت حفظ جان و مال و ناموس و آبرو و مسائل مهمی مانند آنهاست؟ البته که غالبا چنین نیست. خیلی اوقات، دروغ ها مجوز شرعی ندارد و تنها از ترس ها یا خیالات موهوم سرچشمه گرفته است. مثال ساده آن، "تعارف کردن ها"ست که در فرهنگ ما بسیار رایج است. خیلی از تعارف کردن های ما دروغین است و خیلی از جواب های "بلی" یا "نخیر" ما به آنها هم دروغین است.
دروغی به نام "دروغ مصلحتی"
اکنون خوب است درباره "دروغ مصلحتی" صحبت کنیم. در گلستان می خوانیم که "دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز" این جمله سعدی، درست است و با موازین شرعی مطابقت دارد زیرا همانطور که از کتاب های اخلاقی نقل کردیم، جایز است که میان دو نفر مثل یک زوج که روابطشان رنگ کدورت گرفته است، با نقل کردن دروغ از یکی به دیگری، کار آنها را به صلح و صفا بکشانیم و یا اگر از کسی گناهی پنهانی سراغ داریم که اگر فاش شود آبروی او به ضربه می زند، می توانیم به مردم بگوییم که فلان گناه را در او سراغ نداریم تا باعث یک فتنه و کدورت مهم تر نشده باشیم.
اما شاهد هستیم که در بسیاری از موارد بسیار پیش پا افتاده که ضرر و خطر مهمی تهدیدمان نمی کند هم دروغ می گوییم و نامش را "دروغ مصلحتی" می گذاریم؛ در حالی که آسیب ها و ضررهایی که با این دروغ های بی مجوز بر جانمان وارد می شود بسیار بیشتر از سودهایی است که خیال می کنیم با دروغ گفتن نصیبمان می شود و به عبارت دیگر این دروغ ها بر خلاف مصلحت ما هستند.
راست هایی که زحمت و مشکل آفرین می شوند
اما آیا مومن بودن به معنای آن است که همه اطلاعات خود را به دیگران بدهیم حتی اگر باعث زحمت و گرفتاری و اذیت مان شود؟
گاهی راست گفتن باعث ایجاد زحمت یا مشکلات و یا تکلیفی که وظیفه اش را نداریم می شود یا آنکه با مردمی سروکار داریم که در صورتی که اطلاعاتی از ما به دستشان برسد خواسته یا ناخواسته سبب مزاحمت و ضربه مادی یا معنوی به ما می شوند. در این موارد چه باید بکنیم؟ آیا مومن بودن به معنای آن است که هر چه می دانیم را به دیگران بگوییم و هیچ چیز را پنهان نکنیم؟
بعضی موارد گفتن حقیقت نه به ضرر ماست و نه جزو اطلاعات مخفی و اسرار ما. در این موارد، ترس از مسئولیت پذیری و پای حرف خود ماندن است که باعث دروغگویی می شود. در حقیقت این مورد بر اثر ضعف شخصیت است که به وجود آمده است. باید شخصیت خود را ترمیم کنیم. در این موارد می توانیم از مشاوران متخصص کمک بخواهیم.
جواب منفی است. برای اینکه نه دچار این مشکلات بشویم و نه آنکه به دام دروغگویی بیفتیم مناسب است در هنگام صحبت کردن به این موارد بیشتر دقت کنیم:
1- پرحرفی ممنوع: با پرحرفی به راحتی ممکن است وارد فضایی شویم که در آن چاره ای جز دروغگویی پیدا نکنیم.
2- گفتن همه چیز واجب نیست: درست است که دروغ گفتن حرام است اما بیان همه حرف ها واجب نیست.
3-رتبه بندی اطلاعات: ما نیازمند رتبه بندی اطلاعات خود هستیم. بخشی از اطلاعات ما رازهای ما هستند (مانند عیوب جسمانی و روانی و اخلاقی) که نباید هرگز به هیچ کس بگوییم (مگر کسانی مثل پزشک و مشاور و استاد اخلاق). بخشی دیگر را تنها باید در محدوده اعضای خانواده و دوستان بسیار صمیمی خود بگوییم. بخشی از اطلاعات ما عمومی تر هستند و می توانیم به هر کسی که به نحوی با ما آشناست ابراز کنیم. لازم است حیطه های سر و مخفی خود را بشناسیم تا ناخواسته در حال صحبت کردن وارد حیطه ای نشویم که فاش شدن اسرار، سبب رنجش خاطر ما شود.
4- شهامت و مسئولیت پذیری: در بعضی موارد گفتن حقیقت نه به ضرر ماست و نه جزو اطلاعات مخفی و اسرار ما. در این موارد، ترس از مسئولیت پذیری و پای حرف خود ماندن است که باعث دروغگویی می شود. در حقیقت این مورد بر اثر ضعف شخصیت است که به وجود آمده است. باید شخصیت خود را ترمیم کنیم. در این موارد می توانیم از مشاوران متخصص کمک بخواهیم.
5- مهارت های بیانی: گاهی اوقات عده ای با اصرار زیاد به دنبال کشف یک مطلب هستند و یا با نوعی زرنگی به دنبال فضولی در کار ما هستند. در این موارد هم گفتن دروغ ضرورتی ندارد. در بسیاری از موارد برای منحرف کردن فکر آن شخص می توانیم از بذله گویی و شوخی استفاده کنیم و راه حل دیگر در این موارد، استفاده از صنعت های ادبی است.
معروف است که حجاج ستمکار کسی را مجبور کرد که علی علیه السلام را لعن کند. آن شخص به منبر رفت و به مردم گفت: این حاکم شما از من خواسته علی را لعنت کنم، ای مردم او را لعن کنید، خدا لعنتش کند. این گوینده بدون اینکه علی علیه السلام را لعنت کرده باشد، از شر آن شخص هم در امان ماند زیرا بدون اینکه امیرالمومنین علی علیه السلام را لعنت کند، ذهنها را منحرف کرد و فریب داد.
به کار بستن این موارد به ما کمک می کند تا دچار دروغگویی نشویم و از آثار منفی آن در امان بمانیم. فراموش نمی کنیم که گناه نکردن آسان تر است از توبه کردن.