انسان های تنها مثل دیوار سرد و بی روح هستند.
دیوار و تنهایی رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
فردی از تنهایی تکیه به دیوار سرد می زند، دیوار تنها تکیه گاه تنهایی هاست.
دیوار مانند حصاری برای انسان است که وقتی در بیابانی بی آب و علف نشسته ایی به دور خود بکشی فقط برای ترس از تنهایی؛تنهایی واژه بسیار غریبی است.
بعضی اقات تنهایی ها را دیوار پر می کند با واژه هایی که روی آن نوشته می شوند یا اینکه روی دیوار خط های روز های تنهایی را بکشی…
چه دردی میکشد دیوار از این همه واژه های غریب...
دیوار ها انواع مختلفی دارند:
دیوار خانه…
دیوار مدرسه…
دیوار بغض...،
و دیوار تنهایی…
وقتی تنهایی یا از بقیه ناراحتی، وقتی از همه آدم های دور ورت خسته ایی و آنها مدام جلو چشمانت رژه می روند که به گفته ی خودشان ادای آدم های خوب را در می آورند، آنگاه باید با همان خشت های تنهایی دیواری دور تا دور خودت بکشی که تنها تو بمانی و هوایی برای نفس کشیدن...
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند!
اما آیا دیوار تنهایی همیشه خوب است؟
چرا وقتی از یکدیگر ناراحت هستیم، با صحبت کردن با یگدیگر مشکل بینمان را حل نکنیم؟
صحبت کردن خیلی از مواقع فرصتی جدید به آدم ها می دهد.
پس قبل از کشیدن دیوار بین خود و آدم ها، صحبت کنیم. شاید با صحبت کردن نیازی به کشیدن دیواری سرد نباشد...