۴ سال پیش

انشا درباره زیباترین روز عمرم چگونه بود؟

انشا درباره زیباترین روز عمرم چگونه بود؟

قطعا هر انسانی در روز های زندگی خود، زمانی را مشخص کرده و آن را زیباترین می داند، حتما اتفاق خاصی برای او رخ داده است که به این باور رسیده و فکر می کند در این روز بهترین ها برای او به وقوع پیوسته است، ما نمی توانیم بگوییم که قطعا یک روز مشخص و یک اتفاق باعث می شود که بهترین ایام را انتخاب کنیم.

تفاوت روز خوب برای انسان ها اتفاقی است که در آن دوره زمانی رخ می دهد و باعث می شود برای ساعتی هم که شده حالشان دگرگون شود.

در واقع هر کسی که در یک روز مشخص خود را خوشحال ترین و موفق ترین فرد دنیا می داند، آن را در تقویمش به عنوان زیباترین روز مشخص می کند. همواره باید سعی کنیم حس مثبت و خوب را به دیگران منتقل کنیم. این کار باعث می شود که کم تر با مشکل مواجه شویم.

ما همیشه سعی می کنیم لحظات خوشی را برای خودمان به ارمغان آورده و احساسی که به ما در این شرایط و پس از کسب موفقیت دست می دهد بسیار ایده آل است.

زیباترین روز عمرم به دنیا آمدن برادر کوچکترم بود .

آن روز را فراموش نمی کنم زیرا در آن روز خداوند یک برادر زیبا و کوچولو به من هدیه داد .

در آن روز تمام اعضای خانواده ام در خانه ما جمع شده بودند .

همه منتظر خبری بودیم .

تا اینکه پدرم از بیمارستان زنگ زد و گفت حال مادر و برادرم خوب است .

آنها پس از اینکه به خانه آمدند همه خوشحال بودند زیرا یک عضو جدید به خانواده ی ما اضافه شده بود .

برای اولین بار برادرم را در آغوش گرفتم . چقدر زیبا و کوچک بود .

صورتش از یک کف دست هم کوچکتر بود . واقعا از همان روز اول دوستش داشتم .

داشتن برادر حس خوبی به آدم میدهد .

وقتی شروع به گریه کردن می کرد نغمه ی گریه در فضای خانه میپیچید .

همه از دیدن او خوشحال می شدند و او را در آغوش می گرفتند .

واقعا حس خوبی بود .