پدر واقعا کلمه ای زیبا که از درونش کلی معنای فداکاری و از خود گذشتگی و صمیمیت بروز می دهد.
پدر من کسی است که حاضر است حتی از هرچیزی که باعث پیشرفت و خوشحالی خودش می شود بگذرد و همه این ها را دودستی به فرزندش تقدیم کند.
او همان کسی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه میدارد تا یک وقت آبروی فرزندش جلوی دوستان به مخاطره نیفتد.
پدر من همیشه بدترین ها را به جان می خرد تا یک وقت اعضای خانواده اش بیهوده به چیزی که می خواهند زل نزنند و فکرشان مشغول نشود.
همه می دانند همیشه غم برای پدر است و غصه برای مادر و امید هم برای فرزند است.
اغلب پدرها بهترینها را برای خود نمی خواهند تا معنی ایثار وفداکاری را عملا به فرزند نشان دهند.
آنها درسخت ترین شرایط زندگی چیزی را به زبان نمی آورند تا شجاعت به معنای واقعی را آموزش دهند و محیط گرم خانه را تبدیل به غم خانه نکنند.
پدر بارها راضی به التماس شده تا خانواده اش از کسی چیزی درخواست نکنند.
قدرتمند ترین اراده ها نمی تواند اراده ی پولادین یک پدر را برای سربلندی خانواده اش بشکند.
این خاصیت را خداوند به پدر داده است تا همیشه چون کوهی استوار باشد و چون باران بخشنده و چون نسیم شادی بخش باشد.
پدر و مادر خدای احساس و کوه صبر هستند چه قدر خوشحالم که دو نعمت بزرگ را در خانه ام دارم .
اکنون که خوب فهمیدم چه نعمات بزرگی را در کنار خودم دارم بیشتر مواظبم تا دل آنها را نرنجانم چون می دانم دلشان چون بلور صاف وروشن اما شکننده است اگر خدایی نکرده بشکند خانه سوت وکور می شود.
پدر من مردی تمام عیار است...