۴ سال پیش

انشا درباره نامه ای به معلم انشا

انشا درباره نامه ای به معلم انشا

خدمت معلم انشای عزیزم سلام عرض میکنم امیدوارم که از کار روزانه خسته نباشید.

شنیدم ام که میگویند معلمی شغل انبیاست... معلم تلاش می كند تا دانش آموز در راه راست قدم بردارد... سختی می کشد تا دانش آموز بیاموزد پس از هرسختی آسانی است… از جان میگذرد تا دانش آموز جان بگیرد… از زندگی اش میگذرد تا دانش آموز زندگی کردن را بیاموزد... اشک میریزد تا دانش آموز لبخند به لب داشته باشد…

معلم همدمی است كه با دانش آموز می خندد و می گرید و کسی نیست که غم خوارش باشد… وقتی میخواهی معلم شوی باید از تفریحت بگذری... از شادی ات بگذری... باید دانش آموز شوی تا بتوانی دانش بیاموزی… باید سخت گیر باشی تا دانش آموز وظیفه شناسی و‌ مبارزه با سختی را بیاموزد… باید مهربان باشی تا دانش آموز عطوفت را بیاموزد... باید زیبا باشی تا دانش آموز باطنش را زیبا کند... باید رفتارت نیک باشد تا دانش آموز نیک رفتاری را بیاموزد... باید شنوا باشی تا دانش آموز شنیدن را بیاموزد… باید عاشق باشی تا دانش آموز عشق ورزیدن را بیاموزد... و باید شمع باشی و بسوزی تا دانش آموز هنرآموختن را بیاموزد...

معلمم شمع شدی شعله شدی سوختی تا هنر خود به من آموختی

حضرت علی می فرمایند: ه‍رکس کلمه ای به من بیاموزد مرا تا آخر عمر بنده خود کرده است...

معلم انشای دلسوز و مهربانم بابت تمام از خودگذشتگی ها و محبت هایت سپاس گذارم... و علت نوشتن این نامه تشکر از زحمات شماست و ممنونم برای تمام چیزهایی که به من آموختید.

ای ساحل در سکوت مانده ی پر هیاهو ای معلم انشای عزیزم ! می دانم گوشه ای از سخنان گهربارت را با هدیه ی کوچک حرف هایم نمی توانم جبران کنم اما از اعماق وجودم می گویم : معلم انشای عزیزم، دوستت دارم...