۴ سال پیش

انشا با موضوع چگونه باید قدر فرصت ها را دانست؟

انشا با موضوع چگونه باید قدر فرصت ها را دانست؟

عمر انسان کوتاه و زودگذر است، و فرصت‎های زندگی کوتاهت‏ر و زودگذرتر از آن. هر روزی که از عمر انسان می‏گذرد، تعدادی از فرصت‎های زندگی او نیز برای همیشه از دست می‏رود و نابود می‎شود.

حدود یک دهه پیش، کارگر یکی از معادن، در راه بازگشت به خانه تصادف کرد و جان خود را از دست داد. در مراسم تدفین و خاکسپاری او عده زیادی شرکت کردند. اعضای خانواده، دوستان، آشنایان، همکاران، حتی مدیران و... همه از اخلاق خوب و رفتار پسندیده آن مرد سخن می گفتند.

یکی می گفت:«واقعاً انسانی دوست داشتنی بود.»دیگری حرف او را تأیید می کرد و ادامه می داد «ما همه عاشق او بودیم» «آدم فوق العاده ای بود» هر کس چیزی می گفت که اشک آدم را در می آورد. اما از این متعجب بودم که چرا ما آدم ها پیش از دست دادن یک عزیز زبان باز نمی کنیم و به او نمی گوییم «دوستت دارم» یا هرگز به خاطر بودنش از او تشکر و قدردانی نمی کنیم.

آن حادثه، زنگ هشداری شد برای من و شاید برای خیلی از آدم های اطرافم و درس بزرگی گرفتیم. به من آموخت تا دیر نشده با دیگران حرف بزنم و از احساسم به آن ها بگویم، با خودم هم حرف بزنم. گاهی با خودم خلوت کنم و به خودم بگویم چقدر خودم را دوست دارم و چه انسان مهم و باارزشی هستم! از عقاید و نگرشم با خودم حرف بزنم، از رویاها و آرزوهایم بگویم و خلاصه، هر چیزی را که دلم می خواهد، نزد خودم اعتراف کنم.

واقعیت تلخ و تکان دهنده این است که ما هرگز نمی دانیم چه وقت همه چیز تغییر می کند، فرصت ها چه زمانی در خانه ما را می زنند، آیا لحظه ای که هم اکنون از دست می دهیم فرصت بزرگ زندگی نبوده و... تمام چیزهایی که به ما هدیه شده، روزی از ما پس گرفته خواهد شد و ما هرگز این راز بزرگ را کشف نخواهیم کرد که فرصت بعدی دور است یا نزدیک.

اجازه ندهیم این واقعیت های به ظاهر تلخ و گزنده ما را افسرده کنند. بگذاریم حقایق زندگی ما را به خودمان بیاورد تا از این به بعد، فرصت ها را از دست ندهیم.

برحذر داشتن از تلف کردن فرصت ها

 

دوستت دارم!

عشق تا وقتی ظهور نکند و آثار و نتایج آن را نبینیم، شناخته نمی شود. پس اگر در زندگی عزیزی دارید که عاشقش هستید، همین امروز به او بگویید. اگر کسی را دوست دارید، به او نشان بدهید. قلب‏ها به طور معمول با حرف‏هایی که نگفته مانده‏ یا نادرست تعبیر شده‏، می‏شکنند و درمان قلب شکسته به مراتب دشوارتر از مراقبت پیش از آسیب است. شاید فردایی در کار نباشد. امروز، روزی است که می‏توانید عشق‏ خود را به زبان بیاورید و شگفتی آن را به وضوح ببینید!

متشکرم!

یک نفر تعریف می‏کرد، پدربزرگش برای تولد 17 سالگی‏ او هدیه ‏ای نخرید و یکی از تی شرت‏ های خودش را به او داد و گفت؛ چون تی شرت دیگر به دردش نمی‏خورده و از طرفی فکر می کند به او بیشتر می ‏آید، آن را به نوه ‏اش هدیه داده.

آن فرد می‏گوید:«آن روز به اهمیت هدیه پی نبردم و تا حدی از کار پدربزرگم دلخور شدم، بنابراین چندان که باید، از او تشکر نکردم. فقط یک لبخند خشک و خالی زدم، تی شرت را روی میز گذاشتم و سراغ هدیه‏ های دیگر رفتم.

پدربزرگ، دو روز بعد با سکته قلبی از دنیا رفت و آن تی شرت، آخرین هدیه ‏ای بود که او در تمام عمرش به کسی داده بود. حالا این حسرت همیشه در دل مرد جوان مانده که چرا آن روز به خاطر هدیه ‏ای چنان گرانبها از پدربزرگش تشکر نکرده.

من می‏توانم!

خود مانع، برای متوقف کردن شما کافی نیست. آنچه شما را از ادامه راه باز می‏دارد، این باور است که نمی‏توانید از مانع عبور کنید. مشکل این نیست که چیزی کم دارید یا مشکلات شما بیش از اندازه است. مشکل این است که به جای کوشش، منتظر شرایط خوب و فرصت مناسبی می‏مانید که وجود ندارد.

موفقیت‏ هایی که در زندگی به دست می‏ آید، نتیجه پذیرفتن واقعیت ‏ها و رودررویی با آن هاست نه فکر و خیال‏ های ما. برای عدم موفقیت‏ هایتان بهانه نتراشید و فقط بر تمام دلایلی که چرا باید کاری را انجام دهید و چرا باید از مانعی عبور کرد، تمرکز کنید. دشواری‏ها همیشه وجود دارد، اما فراموش نکنید همیشه راهی برای گذر از شرایط دشوار وجود دارد.

همیشه نمی‏توانم پیروز شوم!

گناه تصمیم ‏های اشتباه را گردن قسمت و سرنوشت نیندازید! اشتباهات خود را بپذیرید. فراموش نکنید تمام افراد اشتباه می‏کنند. از این اشتباهات تجربه بیندوزید تا قدرتمند شوید. آگاهی به این که ما مسؤول اعمال و نگرش‏ها و تصمیم‏ های خودمان هستیم، نشان دهنده این است که حق انتخاب داریم و برای عوض کردن سرنوشت‏مان، آزادیم. درست است که حوادث گذشته، احساسات و دیدگاه شما را شکل می‏دهد، اما تمام این‏ها تغییر می‏کند به‏شرطی که بخواهید و مشتاق باشید همه چیز را از نو بسازید.

وقتش شده کار مثبتی انجام بدهم!

دفعه بعدی که از همه چیز شکایت دارید و در حال گله از زمین و زمان هستید، لحظه‏ ای دست نگه دارید! با خودتان صادق باشید و ببینید آیا واقعاً می‏خواهید اوضاع را تغییر دهید یا فقط دوست دارید ناله و شکایت کنید؟ گاه در پسِ هر گله و شکایت، این خواسته وجود دارد که می‏خواهید تغییر کنید و همه چیز را هم تغییر دهید. پس اوضاع و شرایط دشوار را با ناله کردن، دشوارتر نکنید. با افکار مثبت، ایده‏ها و فعالیت‏های تازه، موقعیت جدیدی خلق کنید.

زندگی دیگران به خودشان ربط دارد!

با خودتان صادق باشید. شما نمی‏توانید از تمام آدم‏های دور و برتان محافظت کنید. پس بیش از حد سرتان را در زندگی دیگران فرو نبرید و در مشکلات آن ها کنجکاوی نکنید. زندگی دیگران مال شما نیست که بخواهید با روش‏های خودتان به مشکلات آن ها رسیدگی کرده یا آن‏ها را حل و فصل کنید. مطمئن باشید حتی آدم‏هایی که در شرایط دشوار به سر می‏برند، تا از شما نخواسته ‏اند، دوست ندارند در کارشان دخالت کنید.

من متاسفم!

در زندگی، وقتی درخواست عذرخواهی طرف مقابل را رد می‏ کنید، منتظر روزی باشید که او هم عذرخواهی شما را قبول نکند و اغلب این اتفاق می‏افتد چون دنیا صحنه‏ واقعی عمل و عکس ‏العمل است.

عذرخواهی بهترین و آخرین راه برای پایان دادن به مشکلات است. کسی که پیش از دیگران عذرخواهی می‏کند، قوی‏تر است و کسی که ابتدا پیشقدم می‏شود، انسان شادتری است. به خاطر اشتباه عذرخواهی کرده و این را در رفتارتان هم نشان بدهید. وقتی از کسی عذر می‏خواهید، به چشم‏هایش نگاه کنید تا معنای واقعی احساس شما را درک کند.

من، تو را می‏بخشم!

رابطه ترک خورده‏ای که پیش از این با بخشش ترمیم شده، به مراتب قوی‏تر از رابطه اولیه خواهد بود، اما همیشه این طور نیست. پس به خاطر داشته باشید بخشش لزوماً برای جوش دادن رابطه خوب نیست و گاهی هم باید به یک رابطه‏ ناسالم پایان داد.

نکته مهم همین است. گاه یک رابطه اساساً اشتباه است و به هر دو طرف یا یکی از آن ها آسیب جدی می‏زند. بنابراین به چنین رابطه‏ ای پایان دهید و به جای بخشیدن طرف مقابل، خودتان را ببخشید. این کار به شما اجازه می‏دهد بر آینده، بدون گلاویز شدن با گذشته تمرکز کنید.

بدون بخشیدن خودتان هرگز نمی‏توانید زخم‏ ها را درمان کنید و جراحت‏های رابطه معیوب تا مدت‏ها شما را درگیر می‏ کند و در زندگی پیشرفت نخواهید کرد. آنچه در گذشته اتفاق افتاده، فقط یک فصل از زندگی شماست.

زندگی همین حالا قشنگ است!

حتماً شما هم آدم ‏هایی را دیده ‏اید که تمام روز را به انتظار رسیدن ساعت پنج عصر می‏ گذرانند. تمام هفته را منتظر جمعه می‏مانند و تمام سال را به امید سال جدید سپری می‏کنند و گاه تمام عمرشان را در حسرت رسیدن به خوشبختی هدر می‏دهند.

شما سعی کنید یکی از آن ها نباشید! تمام عمرتان را منتظر نمانید، تا بالاخره یک روز به این نتیجه برسید که زندگی چقدر زیباست و چه احساس خوبی دارید. زندگی خوب، درست در همین لحظه‏ای است که در آن هستید. همین لحظه ‏ای که نباید آن را به انتظار یک لحظه بهتر، هدر داد.