هرچیزی که در جهان هستی وجود دارد، آفریده خداوند بزرگ است. هر چه در آسمان و زمین و میان این دو است از ماه و ستاره ها گرفته، تا رودخانه ها و کوه ها و بیابان و گیاهان و حیوانات، و ابر و برف و باران... آفریده پروردگار است و همه این ها نشانه های وجود خداست که بر تو واجب است به آن ها نگاه کنی و به آفریدگار فکر کن.
از عجایب دنیا این است که از زیر زمین گیاهان و روییدنی ها را بیرون آورده، از زیر سنگ سخت، آب زلال و لطیف را روان کرده و زمین و درختانی که در زمستان منجمد شده و انگار مرده بودند را در فصل بهار دوباره زنده و زیبا می کند.
واقعا خیلی جالب است که هر موجودی از حشرات و پرندگان و حیوانات به طور فطری بلدند چطور برای خود آشیانه درست کنند، چه بخورند و چگونه از بچه هایشان مراقبت کنند. مورچه ها از عجیب ترین موجودات هستند که در زمان لازم شروع به ذخیره آذوقه میکنند.
فکر کن وارد یک خانه شوی که پر از تزیینات و نقش و نگار باشد، مطمئنا خیلی تحت تاثیر قرار میگیری و تا مدت ها از زیبایی های آن خانه برای اطرافیانت تعریف میکنی. پس چطور ممکن است در این دنیا، که خانۀ خداوند است و فرشش زمین و سقف بی ستونش آسمان و چراغش خورشید و ماه و ستارگان، زندگی کنی و اینهمه زیبایی ها و شگفتی های این خانه بزرگ را نبینی؟
زندگی یک انسان حقیر در دنیای به این بزرگی، مثل یک مورچه است که توی یک سوراخ کوچک در قصر بزرگ پادشاهی زندگی میکند. مورچه به آن کوچکی تنها غذا و اطرافیان خود را می بیند و از زیبایی ها و خدمتکاران و افراد زیادی که در قصر هستند خبر ندارد. سعی کن نگاهت به کوچکی مورچه نباشد که نمی تواند چیز زیادی ببیند و درک کند. خداوند به تو استعداد درک عمیق و رشد معنوی زیادی داده است. به جهان شگفت با دقت نگاه کن و در شناخت آفریدگار بکوش تا از عظمت خداوند سرمست شوی.
بدان که هر چه در وجود است همه صنع خدای حق تعالی است . آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است ، چون کوه ها و بیابان ها و نهرها و آن چه در کوه هاست از جواهر و معادن و آن چه بر روی زمین است از انواع نباتات و آن چه در برّ و بحر است از انواع حیوانات و آن چه میان آسمان و زمین است چون میغ و باران و برف و تَگرگ و رعد و برق و قُوْس و قَزَح و علاماتی که در هوا پدید آید ، همه عجایبِ صُنعِ حق تعالی است و این همه آیاتِ حق تعالی است که تو را فرموده است تا در آن نظر کنی . پس اندر این آیات تفکّر کن .
در زمین نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ های سخت ، آب های لطیف روان کرده ، تا بر روی زمین می رود و به تدریج بیرون می آید ؛ در وقت بهار بنگر و تفکّر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد ، بلکه هزار رنگ شود .
نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه از یک دگر نیکوتر ؛ هر یکی را آن چه به کار باید ، داد و هر یکی را بیاموخته که غذای خویش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خویش چون کند . درمورچه نگاه کن که به وقت خویش غذا چون جمع کند .
اگر در خانهای شوی که به نقش و گچ، کنده کرده باشند، روزگاری دراز، صفت آن گویی و تعجب کنی و همیشه در خانۀ خدایی، هیچ تعجب نکنی! و این عالم، خانۀ خداست و فرش وی، زمین است و لکن سقفی بیستون و این، عجبتر است و و چراغ وی ماه است و شعلۀ وی آفتاب و قندیلهای وی ستارگان و تو از عجایب این، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمیگنجد.
و مَثَل تو چون مورچهای است که در قصر ملِکی سوراخی دارد؛ جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمیبیند و از جمال صورت قصر و بسیاریِ غلامان و سریر مُلک وی، هیچ خبر ندارد.
اگر خواهی به درجۀ مورچه قناعت کنی، میباش و اگر نه، راهت دادهاند تا در بستان معرفت حق تعالی، تماشا کنی و بیرون آیی؛ چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیر شوی.