۴ سال پیش

انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود!

انشا در مورد روزی که دوست دارم تکرار شود!

مقدمه

همه ما روزهای خوب زیادی در زندگی داشته ایم که دوست داریم بارها و بارها تکرار شود. روزی که خواهر یا برادر کوچکترمان به دنیا آمده، روزهای شادی که دوست های صمیمی مان را پیدا کرده ایم. روزهایی که به جشن و مهمانی رفته ایم و ... اما من می خواهم یک روز خاص را برای شما تعریف کنم. روزی را که دوست دارم تکرار شود و تمام تلاشم را برای این کار خواهم کرد.

تنه انشا

من از کودکی شطرنج را از برادر بزرگترم یاد گرفتم. ابتدا برای تفریح و سرگرمی بازی می کردم اما کم کم به پیچیدگی های این بازی فکری جذاب پی بردم و تصمیم گرفتم این رشته را به شکل حرفه ای دنبال کنم. در نزدیکی ما کلاس های آموزشی چندانی پیدا نمی شد اما من با کمی فاصله در جای دوری از شهر، یک موسسه آموزشی فوق العاده با مربیان حرفه ای پیدا کردم. مسیر طولانی، تنها سختیِ این راه نبود، من تلاش بسیار زیادی برای آموختن و پیشرفت کردم و ساعت های زیادی را به تمرین و تفکر روبروی صفحه شطرنجم گذراندم. بارها باختم اما هرگز ناامید نشدم و در عوض تکنیک های پیچیده ای را یاد گرفتم.

زمانی که مسابقات استانی شطرنج شروع شد من کاملا آماده بودم. آن روز به یاد ماندنی... روزی که مدال طلا را بر گردنم انداختند، روزی که به خودم و تلاش هایم افتخار کردم و نگاه پر غرور و رضایتمندانه خانواده ام را دیدم. روزی که دوست دارم و قول می دهم تکرار شود.

نتیجه گیری

موفقیت برای من یک هدف والاست. رشته ای که به آن علاقه دارم را با جدیت دنبال می کنم. به مسابقات کشوری و بعد مسابقات جهانی فکر می کنم. با شجاعت و اعتماد به نفس مطمئنم که می توانم قهرمان شطرنج دنیا شوم. و این پایان ماجرا نیست. روزهایی را می بینم که شاگردهای زیادی دارم و قهرمانان آینده را آموزش خواهم داد.